خاورمیانه به عنوان استراتژیکی‌ترین نقطه کره زمین و در قلب آن، ایران عزیز ما که در مرکز چهارراه ارتباطی جنوب به شمال و غرب به شرق واقع شده است، قرن‌هاست طعمه دست‌اندازی استعمار بوده و اصابت تیرهای طمع و قدرت طلبی بر پیکر خویش را به نظاره نشسته است. چه بسیار قهرمانان و رادمردانی که […]

خاورمیانه به عنوان استراتژیکی‌ترین نقطه کره زمین و در قلب آن، ایران عزیز ما که در مرکز چهارراه ارتباطی جنوب به شمال و غرب به شرق واقع شده است، قرن‌هاست طعمه دست‌اندازی استعمار بوده و اصابت تیرهای طمع و قدرت طلبی بر پیکر خویش را به نظاره نشسته است.

چه بسیار قهرمانان و رادمردانی که آرامش و آسایش را بر خود حرام دانسته و جانانه کمر همت به خدمت خلق و خدا بربستند؛ از نیاکان پرآوازه تا همین سده‌های اخیر، قائم‌مقام‌ها، امیرکبیرها، ستارخان‌ها و باقرخان‌ها، دشتی‌ها و دلواری‌ها، جنگلی‌ها و سرداران بی‌همتای هشت سال دفاع مقدس از حسن افشردی‌ها گرفته تا باکری‌ها و تجلایی‌ها و صیادها و… همه و همه در مسلخ عشق جانبازی کردند تا مام میهن استوار بماند و آفتاب حیات بر پیکرش فروزان بتابد.

آه….. ای سرزمین دلیران!

چه ستارگان پرفروغی در دامان خود پرورانده و چه رشادت‌هایی از آنان به نظاره نشستی!

شما ای مردان مرد سرزمین بی‌باکان!

قرن‌هاست که چشم بر این دنیای پرآشوب حرص و آز می‌گشایید، می‌بالید، رشید می‌شوید، مرد می‌شوید و در نهایت بلاگردان ملت خود، سینه سپر می‌کنید و پای لنگ بدخواهان را از این سرزمین، کوتاه!

برادر رزمنده‌ام!

از همان آغاز جنگ تحمیلی که پشت تیربار ضدهوایی نشستی و جت‌های جنگی عراقی را نشانه گرفتی؛ از همان هشت سالی که جانانه جنگیدی، سر دادی، پا دادی، و چه بسا کل وجود نازنینت را هدیه خاک پاک وطن نمودی؛ از همان روزهایی که امنیت کودکان سرزمینت را با خون بهایت خریدی تا آنها بی هیچ ترس و واهمه‌ای ساز زندگی و درس و مشق را کوک کنند؛ از همان شب‌های سردی که بی هیچ چشمداشتی، در یافتن جاسوسان و وطن‌فروشان سر از پا نشناختی و از جان و مال و خانواده‌ات گذشتی؛ تا همین امروز که شجاعانه آتش پدافند را بر سر خفاش‌های کثیف صهیون سرازیر می‌کنی؛ شما را همچون فرشتگانی دیده‌ام که بال‌های ستبر، صادق و پرمهرتان را همچون چتری امن، سخاوتمندانه بر سر شهر و مردم و کودکان آن می‌گسترانید و رویای تسلط خبیثان بر این سرزمین را نقش بر آب می‌کنید.

برادر رزمنده‌ام!

از همان قعر دوران تا هم اینک، مدیونتان هستیم؛ بی‌وقفه و بی‌تعارف؛ فارغ از زمان و مکان؛ در همیشه‌ی تاریخ متلاطم ایران‌زمین؛ مدیون فداکاری شما، اخلاص و وظیفه‌شناسی بی‌ریای شما که فارغ از هرگونه جناح‌بندی و سیاسی‌گری، فقط سعادت، عزت و سربلندی ایران و ایرانی را فهمیدید و برایش جنگیدید.

بال‌های شما فرشتگان بی‌ادعا، مامن فرزندان این مرز و بوم است تا زیر سایه پرغرور آنها ببالند و بزرگ شوند و بزرگی را از شما بیاموزند و نسل به نسل و سینه به سینه بر جان آزادگان و جوانمردان حک کنند که:

چو ایران نباشد، تن من مباد!

در این بوم و بر، زنده یک تن مباد!

 

خدیجه سیفدار

 

 

  • نویسنده : خدیجه سیفدار