بام کشور – کشورمان ایران متاسفانه امروزه در شرایطی قرار دارد که با چالش‌های اقتصادی و سیاسی گوناگونی روبرو است. این چالش‌ها از یک سو ناشی از فشارهای خارجی مانند تحریم‌های ظالمانه و از سوی دیگر، ناشی از مشکلات داخلی مانند ساختار اقتصادی ناکارآمد، سیاست‌های پولی و مالی نامناسب و فساد اداری است. به گزارش […]

بام کشور – کشورمان ایران متاسفانه امروزه در شرایطی قرار دارد که با چالش‌های اقتصادی و سیاسی گوناگونی روبرو است. این چالش‌ها از یک سو ناشی از فشارهای خارجی مانند تحریم‌های ظالمانه و از سوی دیگر، ناشی از مشکلات داخلی مانند ساختار اقتصادی ناکارآمد، سیاست‌های پولی و مالی نامناسب و فساد اداری است.

به گزارش آژانس خبری بام کشور به نقل از آرمان تبریز؛ فشارهای اقتصادی کمر قدرت خرید را خم کرده، فقر و نابرابری را دامن زده و زخم‌های اجتماعی را عمیق‌تر ساخته است. اما ایران، این گهواره‌ی تمدن، مردمانی دارد که ریشه‌های صبر و مقاومتشان در تاریخ تنیده شده. اینان همان‌هایی هستند که در طول اعصار، قامتی استوار در برابر سختی‌ها برافراشته‌اند و برای پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی این خاک، از جان نیز دریغ نورزیده‌اند. مگر می‌توان از یاد برد لاله‌های به خون خفته‌ی هشت سال دفاع مقدس را که با نثار جان، درس آزادگی و ایثار را برای همیشه در تاریخ این سرزمین جاودانه ساختند؟

البته اگر گوش شنوایی بود، کارشناسان اقتصادی نظرات مختلفی در مورد راه‌حل‌های مشکلات اقتصادی ارائه داده‌اند و همچنان بر آن پایدارند. برخی معتقدند لغو تحریم‌ها و تعامل اقتصادی با جهان، گره‌گشای مشکلات است، در حالی که گروهی دیگر بر اصلاح ساختار اقتصادی و تقویت بنیه داخلی تاکید راسخ دارند؛ اما باید خریدارش را جست!

چرا که اداره کشور صرفاً با شعار، نماز جمعه یا نماز شنبه و غیر شنبه میسر نیست. در کنار این آیین‌های مذهبی، حضور اقتصاددانان و کارشناسان زبده سیاسی – فارغ از تندروی‌های چپ و راست – الزامی است، تا با ارائه راهکارهای عملی و سازنده، مسیر توسعه و پیشرفت کشور هموار گردد و آیندگان، ما را به درایت و تدبیر یاد کنند.

در این اثنا تجربه کشورهایی مانند آلمان و ژاپن نشان می‌دهد که با اتخاذ سیاست‌های درست و تکیه بر توان داخلی می‌توان بر چالش‌ها غلبه کرد و به توسعه و پیشرفت رسید. آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم با ویرانی‌های گسترده و مشکلات اقتصادی فراوانی روبرو بودند، اما با برنامه‌ریزی دقیق و سرمایه‌گذاری در آموزش، تحقیق و توسعه، توانستند به یکی از قدرت‌های اقتصادی جهان تبدیل شوند.

مورخان تایید می‌کنند آلمان پس از جنگ جهانی دوم با ابرتورم شدید روبرو بود. این تورم به قدری افسارگسیخته بود که مردم برای خرید یک ساندویچ، ابتدا پول آن را پرداخت می‌کردند، زیرا می‌ترسیدند قیمت آن در عرض چند دقیقه افزایش یابد. این وضعیت نشان‌دهنده عدم ثبات اقتصادی شدید در آن زمان بود.

اما سوال اصلی این است که آلمان چگونه توانست از این وضعیت بحرانی خارج شود و به قدرت اقتصادی امروز تبدیل شود؟ پاسخ این سوال چند وجهی است و به استناد نظر اکثر اقتصاددانان معروف دنیا شامل عوامل زیر می‌شود:

اصلاحات پولی: دولت آلمان در سال ۱۹۴۸ یک اصلاحات پولی اساسی انجام داد و “رایش مارک” را با “دویچ مارک” جایگزین کرد. این اقدام باعث کاهش حجم پول در گردش و کنترل تورم شد.

کمک‌های خارجی (طرح مارشال): آلمان غربی از “طرح مارشال” ایالات متحده بهره‌مند شد. این طرح، کمک‌های مالی و اقتصادی قابل توجهی را برای بازسازی زیرساخت‌ها و صنایع آلمان فراهم کرد.

سیاست‌های اقتصادی درست: دولت آلمان سیاست‌های اقتصادی مبتنی بر اقتصاد بازار اجتماعی را اتخاذ کرد. این سیاست‌ها، ترکیبی از آزادی اقتصادی و مسئولیت اجتماعی بودند و به رشد و توسعه پایدار اقتصادی کمک کردند.

فرهنگ کار و نوآوری: آلمان دارای فرهنگ کار قوی و تاکید بر نوآوری است. این عوامل باعث افزایش بهره‌وری و رقابت‌پذیری اقتصاد آلمان در سطح جهانی شده است.

اتحاد دوباره آلمان: اتحاد دوباره آلمان در سال ۱۹۹۰، فرصت‌های جدیدی را برای رشد اقتصادی فراهم کرد. ادغام آلمان شرقی با آلمان غربی، بازار داخلی را گسترش داد و نیروی کار ماهر جدیدی را در دسترس قرار داد.

از بحران به فرصت روی آورد؛ بحران ابرتورم پس از جنگ جهانی دوم، در واقع یک فرصت برای آلمان بود تا سیستم اقتصادی خود را از نو بسازد و سیاست‌های جدیدی را اتخاذ کند.

از کمک خارجی به خودکفایی تغییر مسیر داد؛ آلمان با استفاده از کمک‌های خارجی طرح مارشال، توانست زیرساخت‌های خود را بازسازی کند و صنایع خود را توسعه دهد و در نهایت به خودکفایی اقتصادی برسد.

از اقتصاد دستوری به اقتصاد بازار تغییر رویه داد؛ آلمان با تغییر رویکرد خود از اقتصاد دستوری به اقتصاد بازار اجتماعی، توانست رقابت‌پذیری خود را افزایش دهد و به یک قدرت اقتصادی جهانی تبدیل شود.

به طور خلاصه، موفقیت آلمان در خروج از بحران اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم، ناشی از ترکیبی از اصلاحات پولی، کمک‌های خارجی، سیاست‌های اقتصادی درست، فرهنگ کار و نوآوری، و اتحاد دوباره آلمان بوده است.

ایران با اتکا به اقتدار ملی، حمایت مردمی و برنامه‌ریزی دقیق، قادر است مسیر توسعه و پیشرفت را طی نماید. تحقق این مهم، مستلزم اقدامات زیر است تا همچون ماهی از پس ابر نمایان گردد:

مبارزه قاطع با فساد اداری و مالی و افزایش شفافیت در نظام اقتصادی.
اصلاح نظام بانکی و کاهش بدهی‌های دولت به بانک‌ها.
تلاش برای برقراری روابط سازنده با کشورهای جهان و کاهش تنش‌های منطقه‌ای.
حمایت از تولیدکنندگان داخلی و تسهیل دسترسی آن‌ها به بازارهای داخلی و خارجی.
اتخاذ سیاست‌های پولی و مالی مناسب و کنترل نقدینگی.
ارائه خدمات رفاهی و اجتماعی مناسب به مردم و حمایت از اقشار آسیب‌پذیر.
همراهی با مردم برای مردم.

با عزم ملی، برنامه‌ریزی دقیق و همکاری همه جانبه می‌توان بر چالش‌ها غلبه کرد و ایران را به جایگاه شایسته خود در جهان رساند.

جمهوری اسلامی ایران برای برون‌رفت از چالش‌های اقتصادی و سیاسی، نیازمند اتخاذ رویکردی جامع و همه‌جانبه است. این رویکرد، باید شامل اصلاحات ساختاری در نظام اقتصادی، بهبود روابط بین‌المللی، و تقویت بنیه داخلی باشد. همچنین، مشارکت و هم‌افزایی تمامی نیروهای دلسوز و متخصص کشور، برای رسیدن به این اهداف ضروری است.

برای عبور از چالش‌های فعلی، نیاز به یک رویکرد واقع‌بینانه و صادقانه داریم که به دور از تعارفات و تملق‌ها، به بررسی دقیق مسائل و ارائه راهکارهای عملی و کارشناسی بپردازد. تعریف و تمجیدهای بی‌مورد، نه تنها کمکی به حل مشکلات نمی‌کند، بلکه باعث پنهان ماندن واقعیت‌ها و در نتیجه، اتخاذ تصمیمات نادرست می‌شود. شرایط کنونی نیازمند یک پوست‌اندازی اساسی است. تعارف و تمجید بیهوده ۴۶ سال بس است! وقت آن رسیده که با صراحت تمام، واقعیت‌های تلخ را ببینیم و بپذیریم. تعریف‌های بیهوده و تملق‌گویی‌های مکرر، ما را به قهقرا برده و فرصت‌های بی‌شماری را از دست داده‌ایم.

دیگر نمی‌توان با گفتاردرمانی و وعده‌های سرخرمن، مشکلات را حل کرد. نیازمند یک جراحی عمیق و اصلاحات ریشه‌ای هستیم. باید با شجاعت تمام، به ناکارآمدی‌ها و فسادها اعتراف کنیم و برای رفع آن‌ها، برنامه‌ای مدون و قاطع اورژانسی داشته باشیم.

کشور در شرایط خاص قرار دارد و ادامه این روند، عواقب جبران‌ناپذیری خواهد داشت. باید با کنار گذاشتن محافظه‌کاری و ملاحظات سیاسی، به صدای مردم گوش فرا دهیم و برای نجات ایران، دست به کار شویم.

فراموش نکنیم که آیندگان، ما را به خاطر تعلل و بی‌تفاوتی‌مان، هرگز نخواهند بخشید.

بپذیریم که ایران امروز، در پیچیده‌ترین شرایط اقتصادی و سیاسی خود به سر می‌برد؛ چالشی که یادآور روزهای سخت پس از جنگ جهانی دوم برای آلمان و ژاپن است. آلمان با ابرتورم افسارگسیخته دست و پنجه نرم می‌کرد و ژاپن با کمبود و بیکاری گسترده روبرو بود. اما این دو کشور با درس گرفتن از تاریخ و اتخاذ تدابیر هوشمندانه، توانستند از بحران عبور کرده و به غول‌های اقتصادی جهان تبدیل شوند. اینک، ایران نیز در آستانه یک انتخاب سرنوشت‌ساز قرار دارد؛ انتخابی که می‌تواند مسیر توسعه و پیشرفت را هموار سازد یا کشور را در گرداب مشکلات فرو ببرد.

فشارهای اقتصادی، اگرچه قدرت خرید را کاسته و یا هر از گاهی عملا سلب نموده و فقر را افزایش داده و مشکلات اجتماعی را دامن زده‌اند، اما هرگز نتوانسته‌اند عزم راسخ ایرانیان را در هم بشکنند. این مردم، وارثان تمدنی کهن و نماد صبر و مقاومت‌اند. تاریخ این سرزمین گواه است که ایرانیان در برابر سختی‌ها سر خم نکرده‌اند و برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی خود، از بذل جان نیز دریغ نورزیده‌اند؛ گواه این مدعا، خون‌های پاکی است که در هشت سال دفاع مقدس، بر خاک این مرز و بوم ریخته شد و درخت استقلال را آبیاری کرد.

در پایان، انتظار می‌رود حاکمیت با فراخوانی همه‌جانبه، فرهیختگان، نخبگان، اندیشمندان، اساتید دانشگاه، اقتصاددانان و سیاستمداران جامعه را به میدان آورد تا با بهره‌گیری از نظرات آنان – بدور از دخالت تندروها و کندروها – راه عبور از شرایط فعلی و بحران‌های موجود را هموار سازد. زیرا که همگان باید بپذیریم: “کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من”، پس دیگر مجالی برای عافیت‌طلبی باقی نخواهد ماند!

  • نویسنده : محمدرضا ایازی
  • منبع خبر : آرمان تبریز