یونسکو سال ها پیش نام صمد بهرنگی، داستان نویس کودکان ایران را در زمره فهرست نویسندگان ادبیات ملل و عامه قرار داد و هم اکنون در گنجینه یونسکو در پاریس تعدادی از کتاب های این نویسنده فقید ایرانی دیده می شود. متاسفانه نام بلند صمد بهرنگی در ایران با بی میلی و بیمهری مدیران فرهنگی […]
یونسکو سال ها پیش نام صمد بهرنگی، داستان نویس کودکان ایران را در زمره فهرست نویسندگان ادبیات ملل و عامه قرار داد و هم اکنون در گنجینه یونسکو در پاریس تعدادی از کتاب های این نویسنده فقید ایرانی دیده می شود.
متاسفانه نام بلند صمد بهرنگی در ایران با بی میلی و بیمهری مدیران فرهنگی قبل و بعد از انقلاب قرار گرفته و چندی پیش نامگذاری یک خیابان فرعی در تهران به نام صمد بهرنگی برخی تندروها و مدافعان سیاست جمود فرهنگی را برآشفت و به تیتر اول روزنامه کیهان کشیده شد و تاکنون در زادگاه وی، تبریز نیز هیچ نماد فرهنگی و هنری و شهری به نام صمد نامگذاری نشده و این قصور فرهنگی حداقل از متولیان شهری و شورای شهر نابخشودنی است.
تیرماه هر سال یادآور تولد صمد بهرنگی و همچنین یادآور غرق شدن این نویسنده بزرگ کودکان ایرانی در رودخانه ارس است که به قول شادروان غلامحسین یوسفی، «اگر این آموزگار می ماند، جایزه نوبل می گرفت».
با این حال خبر توصیه امام اوغلی، شهردار فرهنگ دوست استانبول چندی پیش منتشر شده بود که با انتشار ویدیویی از مردم ترکیه میخواست کتاب «ماهی سیاه کوچولو»ی صمد بهرنگی را در میز مطالعه خود داشته باشند.
در مراجعه به آرشیو هفتهنامه حیدربابا و گفتوگوی اختصاصی حقیر با مرحوم اسد بهرنگی برادر صمد در منزل خاندان بهرنگی در چرنداب بار دیگر تاثیر این آموزگار و نویسنده پرشور تبریزی در فضاهای فرهنگی و آموزشی و مطبوعاتی دهههای ۴۰ و ۵۰ را دوباره مرور کردم.
صمد بهرنگی(۱۳۴۷_۱۳۱۸) آموزگار، منتقد اجتماعی، مترجم و پژوهشگر ادبیات کهن آذربایجان، دانش آموخته زبان انگلیسی دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز و مسلط به زبانهای ترکی استانبولی، ترکی آذربایجانی، فارسی و انگلیسی بود و عشق خواندن و نوشتن و از همه مهم تر تدریس از دبستان تا دبیرستان در او موج می زد.
نگاهی به آثار و مقالات و سخنرانی های او نشان می دهد که وی دغدغه مشق و تحصیل و آموزش اصولی و استاندارد دانشآموزان را با در نظر گرفتن زبان، اقلیم، فرهنگ و اقتصاد داشت و به عنوان یک روشنفکر تمام عیار طغیان به بیعدالتی و قالب های محتوایی نظام آموزش وقت را در نهاد خود تقویت کرده بود.
او از ترک تحصیل دانش آموزان به بهانه کمک به اقتصاد خانوادهها به ویژه در روستاهای آذربایجان غمگین و ناراحت بود و در سخنرانی ها و محافل عمومی از مردم میخواست که بچههای خود را برای خواندن و نوشتن و ژرف اندیشی و آگاهی بخشی به مدرسه بفرستند.
صمد به شیوههای کهنه و به عاریت گرفته نظام آموزشی ایران از غرب میتاخت و در کتاب «کند و کاوی در مسائل تربیتی ایران» با دیدی موشکافانه و با بهرهگیری از تجارب تدریس خود از دبستان تا دبیرستان و در شهر و روستا به دولت مردان وقت پیشنهاد بازنگری در محتوای دروس مدارس را به صورت مکتوب و کاربردی ارائه میکرد و معتقد بود که فضاسازی کتاب های آموزشی ارتباط اثربخشی با زندگی دانش آموزان و واقعیت های موجود ندارد و سیستم آموزشی وقت به دنبال گرفتن فرصت های طلایی تفکر واقعی از دانش آموزان است.
نفوذ صمد در میان مردم مثال زدنی است… در شهر و روستا، مدرسه، قهوهخانه و در یک کلام در بین مردم بود و با مردم بودن فرصتی مناسب بود تا وی درد اقشار مختلف مردم را بهویژه در حوزه آموزش رصد نماید. آشکارسازی مقولاتی چون فقر و بیعدالتی آموزشی، کاشتن بذر آگاهی و آگاهیجویی و توجه به ادبیات و زبانهای محلی تم اصلی نوشتهها و قصههای صمد را تشکیل میداد.
او با بازخوانی داستان های قدیمی و داشته های فرهنگی مردم آذربایجان همچون «کور اوغلی» و «قاچاق نبی»، عنصر مقاومت و عصیان علیه ظلم و ستم حاکمیت را برجسته تر می کرد. کتاب «الفبای آذربایجانی» که از سوی زندهیاد جلال آل احمد به سازمان جهانی پیکار با بیسوادی فرستاده شد، آلام و مطالبات مردمی سختکوش و جغرافیای فرهنگی بود که از زمان شکل گیری حکومت پهلوی یکسان سازی فرهنگی را دنبال می کرد و حق خواندن و نوشتن به زبان مادری را به قومیت ها و فرهنگ های ایران بزرگ نمیداد. با این حال انتشار آثار ترکی صمد ساواک را برمیآشفت؛ دستگاه مخوفی که دنبال سرکوب نویسندگان و روشنفکرانی بود که به قول جلال آل احمد دنبال استیفای حق طبیعی خود یعنی خواندن و نوشتن به زبان مادری بودند و تعلیق شش ماهه وی از سوی مسئولان وقت از تدریس و انتقال از دبیرستان به دبستان دهات آذرشهر تاوانی بود که صمد پرداخت.
گیرایی و سادگی آثار وی به قول زندهیاد غلامحسین ساعدی از دیگر ویژگی های آثار این نویسنده به شمار میرود چراکه صمد خواندن و نوشتن برای کودکان و نوجوانان را به صورت دیگری درآورد و بحق پدر داستان نویسی کودک ایران لقب گرفت.
آثار و نوشته ها و سخنرانی های صمد از صدها عنوان می گذرد که هنوز هم در جای جای عالم هستی خواننده دارد… ماهی سیاه کوچولوی او که بارها جوایز منطقهای و بین المللی را کسب کرده است، امروز هم مدنظر شهردار استانبول برای مطالعه مردم ترکیه قرار میگیرد…
صمد خودش میگفت: «کسی نبود که مرا آبیاری کند»! و به قول شادروان دکتر غلامحسین یوسفی، اگر می ماند و در ۲۹سالگی جوان مرگ نمی شد، بی شک نویسندهای جهانی بود و شاید جایزه نوبل ادبیات نصیب این آموزگار روشن فکری می شد که در روستاهای آذرشهر شب ها در قهوهخانه می ماند؛ خیال پردازی میکرد؛ به خلق داستان ها و قصههایش میپرداخت؛ دست نوشتههایش را برای جلوگیری از پراکندگی و گم و گور شدن با نخ و سوزن به هم میدوخت تا قبل از چاپ، دانش آموزان روستایی آنها را بخوانند؛ و همین دستنوشتهها امروزه مجموعه داستانهایی را تشکیل میدهند که ساده و بی آلایش اما ژرف و عمیق فرزندان ما را نوید می دهد که «بخوانید، بیاندیشید، بنویسید و مطالبه گر باشید».
شایان ذکر است خبرگزاری تبیان چندی پیش با ساخت یک نماهنگ تصویری به دفاع از صمد بهرنگی در مقابل کوتاه فکرانی که وی را به سکولاریسم متهم میکنند، با استناد به نوشته های صمد اعلام کرد که «وی در کتاب های خود اشعاری در مدح امام حسین(ع)، سرور و سالار شهیدان سروده و راز و نیازهای شبانه وی با پروردگار عالمیان مورد تایید دوستان نزدیک ایشان بوده است.
- نویسنده : محمد فرج پور باسمنجی
Saturday, 2 August , 2025